امروزباغروردل شکسته ام دلی که عاشقش بودم
امروزبانگاه چشمان مشتاقی راگریان ساختم
چشمانی که می پرستیدم چشمانی که دنبالش بودم
امروزبا سکوت دل شکسته ام دلی که مرامی پرستید
امروزباعذاب وجدان آرزوی تنهایی دارم
امروزازخودم مانند پارچه ای کهنه وموریانه خورده بیزارم
امروزازنگاه کردن به آینه فراری ام
امروز غمگین وتنهایم امروزدلتنگم غریبم
جوجه اردک زشت دستان من است!
می خواهم قوی سپید بسازم می خواهم به آب بزنم
تنهایی ام راقسمت کنم می توانی یاری رسان باشی
بگو:مراببخش بهترینم
بگو:حلال کن که من بدترینم
بگو:غم واندوه داردکارم رامی سازد
بگو:قلبم درد گرفته تپش قلب دارم دارم می میرم
بگو:مراببخش که تورادوست داشتن لیاقت می خواهد
بگو:من لایق عشق پاک چشمانت نبودم
افسون صدایم باتونیست که بدانی چه می کشم؟!
صدای ترانه سرابه من می گوید:
تعبیرلبخند توراگلگون نوشتم!
آه چقدرعذاب وجدان سخت است
(یک باردیگر عشق راباخون نوشتم
تعبیرلبخند توراگلگون نوشتم!